loading...
اینجا همه چی هست
sahar بازدید : 28 دوشنبه 12 خرداد 1399 نظرات (0)



n نمونه ي 2-3 nمثل هميشه زنگ که خورد ، پروين و دوستش به طرف خانه شان رفتند. توي راه،دوست پروين رو به او کرد و گفت : nامروز از صبح، خيلي سر و حال بودي! ا تفاقي افتاده؟ nبله، آخه من امروز مي خوام برم تئاتر. nراستي ؟ nبله ، پدرم قول داده که امرو،ز ما را ببرد تئاتر. nخوش به حالت ، من تا حالا تئاتر نديدم. n کاش مي شد تو هم بيايي . nآره ، خيلي دلم مي خواد بيام. n... n در که باز شد، پروين بدو بدو از حياط گذشت و با صداي بل ...



ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • آرشیو
    آمار سایت
  • کل مطالب : 436
  • کل نظرات : 0
  • افراد آنلاین : 1
  • تعداد اعضا : 0
  • آی پی امروز : 11
  • آی پی دیروز : 29
  • بازدید امروز : 15
  • باردید دیروز : 272
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 0
  • بازدید هفته : 323
  • بازدید ماه : 664
  • بازدید سال : 6,364
  • بازدید کلی : 17,576